مدح و وفات حضرت خدیجه سلاماللهعلیها
آوردهام امـشـب غـم پـنـهـانی خـود را بر شـانـه شب قـدرِ پـریـشانی خود را رفـتی و نگـفـتـیم هـمین قـدر که داریم از بـرکـت دست تو مسـلـمانی خود را در سجده نبخشیده کسی جز تو به این خاک در راه خـدا گـرمی پـیـشـانی خـود را آیا چه بر اسلام گـذشـته است که بُرده از خـاطر خود خـاطـرۀ بـانی خود را ایمـان به تو و مادریات هر که ندارد فــریـاد زده وسـعـت نـادانـی خــود را پنهان مکن ای ماه دعا در دل این شب از قـبـلۀ دل صـورت بـارانـی خود را یک عمر به امید عـطـای تو نـشـسـتیم پس جمع مکن سفـرۀ مهـمانی خود را بر چهرۀ زهرای خودت خوب نظر کن بـسـپار به خـاطر غـم پـایـانی خود را |